نذر جوجه ی رنگی
هو الرحمان
#به_قلم_خودم
#نذر_احسان
قبل از جنگ دوازده روزه یک روزی با خانواده رفتیم به امامزاده نزدیک شهرمان بعد از زیارت دیدم پسر کوچولوها و دختر کوچولوهایی که آنجا بودند، با شادی فراوان هر کدام یک جوجه ی رنگی به دست گرفته اند و به سوی مادرشان می روند و با خوشحالی زایدالوصفی نشان می دهند… زیاد متوجه نشدم ، با خودم فکر کردم خب اینجا.. جای جوجه آوردن است، مگه…؟؟؟بعد اتمام زیارتم، وقتی به حیاط امامزاده، رفتم دیدم یک مرد و زن جوانی داخل کیسه ای جوجه های رنگی را در آن جای داده اند …انگار داشتند، جوجه احسان می کردند😁 شاید هم نذرشان برآورده شده بود، نمی دانم…
سرم را انداختم پایین تا ما را نبینند ولی آخرش به ما هم تعارف کردند و من چون نمی توانم نگهداری کنم… نگرفتم…
با خودم فکر کردم بله درست است که انسان اگر بتواند اگر کسی را خشنود کند و بخنداند و از ته قلب شادش کند خداوند گره از کارهایش می گشاید استاد قرائتی یک تکیه کلامی دارند و آن اینکه گره باز کن تا گرهت باز شود و این جا هم بخندان تا گره ت باز شود... رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «هر کس مؤمنى را شاد کند مرا شاد کرده وهر که مرا شاد گرداند، خداوند را خشنود کرده است».
و خوشنودی خدا وند…به تمام ارض و سماء و تمام حاجات و…می ارزد…