یاری گر شهید ابراهیم هادی

بسم رب الحسین
#به_قلم_خودم
#روضه
#یاابالفضل
#توسل
نماز توسل حضرت ابوالفضل العباس (ع)

نماز توسل حضرت ابوالفضل العباس (ع)، یک نماز دو رکعتی است و از امام رضا (ع) به یادگار مانده است. این نماز به گفته کسانی که همواره برای توسل جستن آن را می‌خوانند اثر معجزه‌آسایی دارد.

برای خواندن نماز توسل حضرت ابوالفضل العباس باید:
• ابتدا نیت نماز توسل کنید و سپس مانند نماز صبح شروع به خواندن نماز کنید.
• در هر رکعت بعد از حمد و سوره صد مرتبه «یا حیُّ یاقیُّوم» بگویید.
• بعد از سلام نماز تسبیحات حضرت زهرا علیه السلام بگویید.
• بعد از تسبیحات صد مرتبه صلوات بر حضرت ابوالفضل العباس (ع) بفرستید.
• سپس با انگشت سبابه دست راست به جانب قبله اشاره کنید و صد مرتبه بگویید «السلام علیک یا ابوالفضل عباس علیه السلام».
• در نهایت سر به سجده بگذارید، دو دست را از سر بالاتر آورده و 25 مرتبه بگویید «الهی به دو دست بریده ابوالفضل العباس …» بعد حاجت خود را از آقا حضرت ابوالفضل بخواهید.
☝ ☝ ☝ البته در جایی این نماز 6 رکعت است که چهار رکعت خوانده می شود با آن صد مرتبه یا حی و یا قیوم و بعد ذکر ها و…و دو رکعت بعد حاجت گرفتن خوانده می شود و مشهور است به نماز کن فیکون.

✍ التماس دعا. بخوانید که به امید خدا نتیجه بخش خواهد بود.
☝ ابتدا توصیه می کنم این روضه ی معرکه رو در باره ی حضرت ابوالفضل گوش دهید و بعدا متوسل شوید.
🏴 یا علمدار کربلا 😭

بسم رب الحسین
#به_قلم_خودم
#خاطره_محرم
کاش یک پویشی را هم راه می انداختید به اسم خاطره محرم تا خواهرانی که خاطراتی از کودکی شان در ایام محرم را دارند بیان می کردند.🏴
یادم می آید در روز عاشورا شربت آبلیمو آماده می کردیم و پدرم به هرکس که می رسید می داد یعنی مخصوص به افراد عزادار نمی داد، به هر کس که جلویش می آمد کودک و بزرگ به همه شان شربت می داد…🥛
خانه مان 🏡یک حیاط داشت با یک حوض شش ضلعی که در وسطش یک فواره بود , حوض را تمیز می شستیم و از آب پر می کردیم و فواره را باز می کردیم ،یک آرامش و حس بسیار زیبایی به خانه می داد…خصوصا وقتی روضه داشتیم… در حیاط کوچکمان فرش پهن می کردیم تا هرکس که دوست دارد در حیاط بنشیندچرا که همان دوران کودکی مادرم از اول محرم تا عاشورا مراسم روضه خوانی را در خانه مان برپا می کردند…. و برخی اوقات در نظرشان بود که ده روز باشد ولی به عشق مولا و سایر ائمه معصومین علیهم السلام دوازده و نهایتا به چهارده روز می رسید🤭 مادرم همیشه حس و حال عجیبی در این زمان ها داشت و خیلی ها می آمدند و کمک می کردند و در پایان مجلس ، آش 🍲می پختند و یک روز مانده به آخر، به آش پزی، همسایگان و اهل فامیل جمع می شدند و سبزی پاک می کردند …یک صفا و صمیمیت خاصی در بین همه برقرار بود که این صمیمیت و مهربانی در زمان کنونی کمی کمرنگ شده است… سادگی در نگاه و لحن و رفتار مردم موج می زد .خیلی مجلس ما بی آلایش بود و مهمانان اباعبدالله الحسین علیه السلام خود نیز بی آلایش و ساده بودند و با علاقه زاید الزاید الوصفی درمجلس حاضرمی شدند .
یک روز باران می بارید و روحانیونی که می آمدند برای مجلس کاملا خیس می شدند با لبخند می گفتند این مراسم شما یک مراسم دیگری است، یک معنویت خاصی دارد. سال ها بعد که از آنجا نقل مکان کردیم آن صفا و صمیمیت را همیشه در خواب هایمان شاهد بودیم و معنویاتی که آن روزها داشتیم ، هنوز هم که هنوز است با ما است یادم هست، در یک ماه از ماه هایی که مصادف با محرم بود و ما در خانه مان روضه خوانی داشتیم، پدرم از داربست افتاد و بدجوری آسیب دید اما مادرم حتی یک روز از این روضه خوانی را هم تعطیل نکرد، به روضه خوانی ادامه داد و به مدد الهی پدرم خیلی زود خوب شد و سلامت گشت…
ما از امام حسین علیه السلام ، اهل بیت علیهم السلام کرامت ها دیده ایم و عاشقشان هستیم نه به خاطر کرامتشان بلکه به خاطر بزرگی شان…
اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🤲🤲🤲