دستور العمل فوق العاده مؤثر از عارف نامی ،قاضی بزرگ
حدیث عنوان بصری: دستور العمل امام صادق علیه السلام برای خودسازی
شاید برای خودسازی نتوان حدیثی کاملتر از این حدیث از امام صادق علیه السلام پیدا نمود. چنانچه آیت الله سید علی قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های نفسانی، به شاگردان و مریدان سیر و سلوک الی الله دستور می دادند روایت عنوان بصری را بنویسند و بدان عمل کنند؛ یعنی، یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. علاوه بر این می فرمودند: باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی دو بار آن را مطالعه نمایند. این روایت، بسیار مهم است و حاوی مطالب جامعی در بیان کیفیت معاشرت و خلوت و کیفیت و مقدار غذا و کیفیت تحصیل علم و کیفیت حلم و مقدار شکیبایی و بردباری و تحمل شدائد در برابر گفتار هرزه گویان، و بالاخره مقام عبودیت و تسلیم و رضا و وصول به اعلا ذروه عرفان و قله توحید است. (1)
ماجرای عنوان بصری
عُنوان بصری که پیرمردی نود و چهار ساله ای بود می گوید: حدود دو سال با مالک بن انس (پیشوای مذهب مالکی) رفت و آمد داشتم، هنگامی که امام صادق علیه السّلام وارد مدینه شد، خدمت آن حضرت می رسیدم و دوست داشتم از آن حضرت بیاموزم چنانکه از مالک می آموختم. روزی حضرت به من فرمود: من از طرف حکومت تحت نظر می باشم، بعلاوه اینکه در هر ساعت از شب و روز نیز اوراد و اذکاری دارم که باید بگویم، مرا از گفتن ذکر باز مدار، و همان طور که قبلا نزد مالک می رفتی حالا هم برو و مسائلت را از او بپرس؛ من از این سخنان غمگین شدم، و از نزد ایشان رفتم و با خود گفتم: اگر در من خیری می دید مرا از خود نمی راند، و به مالک حواله نمی نمود. بار دیگر وارد مسجد رسول خدا صلّی الله علیه و آله شدم و بر او سلام کردم، سپس از کنار قبر پیامبر وارد حرم شدم و در آنجا دو رکعت نماز خواندم، و گفتم: خدایا! از تو می خواهم که دل جعفر بن محمد را به طرف من متمایل سازی، و از علم او نصیبم گردانی تا با آن به راه راست هدایت شوم.
بعد با غم و اندوه به طرف خانه ام رفتم، و چون محبت جعفر در دلم جای گرفته بود دیگر نزد مالک هم نرفتم، از آن به بعد از منزلم خارج نشدم مگر برای خواندن نماز واجب، تا اینکه صبرم تمام شد، و چون دلتنگ شدم کفشم را پوشیدم و رداء بر دوش انداختم و بعد از خواندن نماز عصر به طرف منزل امام حرکت نمودم، چون بدان جا رسیدم اجازه ورود خواستم، خادم ایشان بیرون آمد و گفت: چه می خواهی؟ گفتم: خواستم خدمت آن بزرگوار برسم و سلامی بدهم، گفت: ایشان نماز می خوانند، کنار در توقف نمودم، بعد از مدت کمی خادم بار دیگر آمد و گفت: بر برکت خدا وارد شو، وارد شدم و سلام کردم، ایشان پاسخم را دادند و فرمود: بنشین خدا تو را رحمت کند. نشستم و ایشان بعد از احوال پرسی سرش را بلند کرد و فرمود: کنیه ات چیست؟ گفتم: أبو عبد الله. فرمود: خداوند کنیه ات را مستدام بدارد، و در آنچه رضای اوست موفق بدارد، با خود گفتم: اگر از این ملاقات و عرض سلام هیچ بهره دیگری غیر از این دعا نداشته باشد، برایم خیر بسیاری است.
سپس حضرت اندکی تأمّل نمود، آنگاه سرش را بلند کرد و فرمود: ای أبا عبد الله! چه می خواهی؟ گفتم: از خدا خواسته ام که دلت را بر من متمایل گرداند و از علمت به من نصیب گرداند، و امید دارم که خداوند آنچه را از او در مورد شما خواستم به من بدهد.
در پاسخ، امام علیه السلام توصیه هایی راهگشا به عنوان بصری می کنند که در ادامه خواهد آمد؛
ترجمه حدیث
حضرت فرمود: ای أباعبدالله! علم و دانش به یادگیری نیست، بلکه نوری است در دل کسی که خدای متعال می خواهد او را هدایت کند، اگر طالب علم هستی ابتدا بندگی حقیقی را در خود به وجود آور، و علم را برای عمل کردن بیاموز، و از خداوند فهم بخواه تا تو را فهیم گرداند.
گفتم: ای شریف! فرمود:بگو: یا أباعبدالله، گفتم: یا اباعبدالله! حقیقت بندگی چیست؟ فرمود: به سه چیز است: اول اینکه بنده آنچه را خدا به او بخشیده ملک خود نداند، زیرا بندگان مالک نیستند، بلکه مال را از آن خدا می بینند، و هر کجا خدا فرمان داد مصرفش می کنند. دوم اینکه: بنده تدبیر امور خودش را نمی نماید، سوم اینکه: تمام وقت خود را صرف انجام اوامر خدا و ترک نواهی او کند؛
بنا براین، هر گاه بنده چیزی را که خدا به او بخشیده ملک خود نداند، انفاقش در راه خدا بر وی آسان گردد، و هر گاه تدبیر امورش را به دست مدبّر واقعی سپرد، سختیهای دنیا برایش آسان شود، و هر گاه بنده به امر و نهی خدا گردن نهاد، هیچ گاه با مردم جدال نمی کند، و به آنان فخر نمی فروشد. هر گاه خداوند به بنده این سه خصلت را عطا فرمود، دنیا و شیطان و مردم در نظرش خوار می شود، و به خاطر مال جمع کردن و فخر فروشی به دنبال دنیا نمی رود، و از مردم عزّت و مقام نمی طلبد، و اوقاتش را هدر نمی دهد، این اوّلین درجه پرهیزگاران است، خداوند متعال می فرماید: (جهان آخرت را برای کسانی مهیا نمودیم که در روی زمین دنبال مقام پرستی نرفته و مرتکب فساد نشده باشند و پایان نیک برای پرهیزگاران است).
گفتم: یا ابا عبد اللَّه! مرا نصیحتی فرما، فرمود: تو را به نه چیز سفارش می کنم، و این نه چیز سفارش من است به کسانی که پویندگان راه به سوی خدا هستند، و از خداوند می خواهم که تو را در عمل به آنها توفیق عنایت فرماید. سه تای آنها در تربیت نفس است، و سه تای آنها در بردباری، و سه تای آنها در علم، آنها را به خاطر بسپار، و در مورد آنها سهل انگاری مکن، عنوان گوید: دلم را برای شنیدن آماده ساختم.
اما سه وصیتی که به تربیت نفس مربوط می شود:
اول اینکه آنچه را اشتها نداری نخور، زیرا موجب حماقت و نادانی می شود، دوّم اینکه تا گرسنه نشدی غذا نخور، و سوم اینکه هر گاه خواستی غذا بخوری غذایت حلال باشد و بسم اللَّه بگو، و به یاد آور سخن رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) را که فرمود: آدمی ظرفی را بدتر از شکمش پر نکند، در این صورت اگر ناچار شد، یک سوم آن را برای غذایش، و یک سومش را برای نوشیدنی، و یک سوم دیگر را برای نفس کشیدن بگذارد.
اما آن سه خصلت که در بردباری است:
اول اینکه، اگر کسی به تو گفت: اگر یکی بگویی ده تا می شنوی، بگو: اگر ده تا هم بگویی یکی نمی شنوی، دوم اینکه، اگر کسی دشنامت داد بگو: اگر تو راست می گویی از خدا می خواهم که مرا ببخشد، و اگر دروغ می گویی از خدا می خواهم که تو را ببخشد، سوم اینکه: اگر کسی تو را تهدید به ستم نمود، تو او را اندرز ده و برایش دعا کن.
و اما آن سه خصلت که درباره علم است:
اول اینکه، آنچه را نمی دانی از علما بپرس، و هرگز برای اذیت کردن و آزمایش نمودن آنها سؤال نکن، و دوم اینکه از عمل کردن به رأی خود بر حذر باش، و در هر چه احتیاط را مناسب می بینی احتیاط کن، و سوم اینکه از فتوی دادن بگریز همان گونه که از دست شیر می گریزی، و گردن خود را پل برای مردم قرار مده (با فتوای نامناسب دادن، گناه مردم را به دوش نکش). (2)
پی نوشت ها:
1- سه دستور العمل عرفانی از آیت الله علی آقا قاضی رحمه الله، مبلغان بهمن 1381، شماره 37، به نقل از محمد حسین حسینی طهرانی، روح مجرد، ص 175-
2- مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، علی بن حسن طبرسی، ص 326؛ بحار الانوار، ج ۱، ص ۲۲۴، کتاب العلم، باب: آداب طلب العلم و أحکامه.
3- مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ترجمه عبدالله محمدی و مهدی هوشمند
منبع؛حوزه نت
بطلب همین...یا امام رضا...
به نام خدای امام رضا علیه السلام
یادم هست در دوران دبیرستان در کتاب فارسی مان در بخش سوالات برای اینکه نوشته مان قوی شود و دست به قلممان بهتر، چند تا کلمه می دادند و می گفتند از این چند تا کلمه یک داستان کوچک یا حکایتی را خلاقانه درست کنید و بنویسید، من هم می خواهم امروز با استفاده از چند کلمه برایتان داستان کوتاه اما واقعی را بنویسم.
کلماتم این است ؛
(شهید ابراهیم رئیسی ،زیارت امام رضا علیه السلام،عاشق امام رضا علیه السلام )
و آن نوشته ام این است؛
آقا امام رضا ع روزی بود که در یک سال مرا دو بار به کویش دعوت کرد همه ی اهل فامیل و …در تعجب بودند که چرا آقا مرا دو بار در یک سال دعوت کرده،و من مسرور و شادمان از این دعوتش… الان چند سالی است که دیگر حضرت دعوتم نمی کند در این چند سالی که دعوتم نکرده هفته ها ماها نبوده که در خواب باشم و در خواب ندیده باشم که به زیارتش رفته ام و از شدت خوشحالی سر به سجده گذاشته و گریه کرده ام و در همان حال از خواب بیدار شده ام…
زمان گذشت و رئیس جمهور عزیزمان، آیتالله رییسی ،شهید شد …😭 نوبت رسید به انتخابات و محدود شد به انتخاب یک نفر از دو نفر… من در آن زمان با هزاران زحمت و نیاز و التماس برای مشهد ثبت نام و پولش را واریز کرد…م اما همین که می خواستیم هفته بعدش برویم همسرم گفت چون زمان انتخابات هست امکان اینکه شورش و اختلاف و … ایجاد شود در مشهد هم وجود دارد الا و بالله باید کنسلش کنیم… دیگر کنسلش کردیم نتوانستیم برویم و من ِ عاشق امام رضا علیه السلام،در حسرت یک زیارت امام رضا علیه السلام… هنوز هم مانده ام…خیلی برایم سخت است…😔به آقا گفته ام اگر اگر امسال هم دعوتم نکنید …چه به زیارت خودتان یا خواهرتان، دیگر هیچ وقت…چنین درخواستی نخواهم کرد😭😭😭
بر این اصل اعتقاد دارم که هزینه ی سفر و سلامتی و…یک طرف و دعوت امامان معصوم هم یک طرف…تا دعوت نباشه…محاله آدم بتونه بره👍
التماس دعا 🤲
#به_قلم_خودم
از سختی کار نترس...
#شعر_پایداری
#حدیث | #رباعی
💠 #امام_حسین (علیهالسلام)
«یَا بُنَیَّ، اِصْبِرْ عَلَى الْحَقِّ وَ إِنْ کَانَ مُرّاً»
فرزندم! در راه حق پایداری کن، هرچند تلخ باشد.
📗 الکافی، ج2، ص91
🔹پایداری در راه حق🔹
در عشق، رواست جاننثاری کردن
حق را باید، همیشه یاری کردن
در یاری حق صبور باشید، صبور
تلخ است اگر چه پایداری کردن
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyatدر اeتا
سعادت و شقاوت فرزند در رحم مادر دو قسم است و قسمی قابل تغییر!!!!توجه شود.
#کودک_از_نظر_وراثت_وتربیت_در_اسلام
جلسه دوازدهم :👇
سعادتها و شقاوتها خوشبختی ها و بدبختیهایی که در شکم مادر نصیب فرزندان می شود دو قسم است:
بعضی از آنها بصورت سرنوشت قطعی و قضای اجتناب ناپذیر است و تا پایان عمر با فرزندان خواهد بود، مثل دیوانگی و کوری مادرزاد. در این قبیل موارد شرایط رحم علت تامه آنهاست. ولی بعضی از بدبختی ها با خوشبختی های جسمی و روانی است که در رحم مادر به طور زمینه مساعد و قابلیت برای فرزند ایجاد میشود و در واقع شرایط رحم علت معده آنها است. در این قبیل موارد سعادت و شقاوت رحم مادر سرنوشت قطعی نیست بلکه ملاک بقا يا محو آن صفات پسندیده یا ناپسند عوامل تربیتی و شرایط محیط مساعد یا نامساعد است.
پدران پاکدل و با ایمان و مادران عفیف و با فضیلت از نظر شرایط وراثت فرزندان خوب و پاکدل می آورند اطفال آنان در رحم مادر سعادتمند و خوشبخت ساخته می شوند، علل و عوامل انحرافی موروثی در وجود آنان نیست ولی نمی توان گفت این سعادت حتماً تا پایان زندگی خواهد ماند زیرا ممکن است مربی بد و محیط ناپاک مسیر تکامل را عوض کند، سجایای موروثی و صفات پاک معنوی را به دست فراموشی بسپارد و خلاصه همان فرزندی که در رحم مادر با سعادت و خوشبختی ساخته شده بود در صف اشقیا و ناپاکان درآید و منشأ صدها بدبختی فردی و اجتماعی شود. همچنین برعکس بچه ای که از پدر و مادر بی ایمان و ناپاکدل به وجود آمده و زمینه های بدبختی و شقاوت در مزاج او ایجاد شده است با تربیت صحیح و محیط پاک و سالم به راه سعادت برود و پلیدی موروثی اش فراموش شود و در صف پاکان و نیکان قرار گیرد.
لذا رسول اکرم (ص) می فرمود:
السَّعِيدُ قَدْ يَشْقَی وَالشَّقُّی قَدْ يَسْعَدُ.
گاهی سعید شقی و بدبخت میشود و گاهی شقی به راه سعادت و خوشبختی می رود.
علی (ع) می فرمود:
وَالسَّعِيدُ مَن وُعِظَ بِغَيْرِهِ وَالشَّقُّی مَنِ انخَدَعَ لِهَوَاهُ وَ غُرُورِهِ
خوشبخت و سعادتمند کسی است که از دیگران پند پذیرد و خود را به پاکی پرورش دهد و شقی و بدبخت کسی است که از تمایلات نامشروع و غرور
خویشتن فریب خورد و به ناپاکی بگراید.
✳️با اقتباس از کتاب کودک از نظر وراثت و تربیت مرحوم فلسفی صص۸۴-۸۶✳️
تربیت_دینی_کودک_و_نوجوان ملحق شوید:
https://eitaa.com/tarbiatkoodak_nojavan