یاری گر شهید ابراهیم هادی

خودمان را پشت شهدا پنهان می کنیم تا آنان هدایت گرمان باشند.شهدا به فرموده ی مقام معظم رهبری ستارگانی هستند که می شود با آنها راه را پیدا کرد.به امید اینکه با آنان در آن دنیا محشور باشیم.چراکه انسان با هر آنچه در این دنیا مانوس باشد در آن دنیا با اوست
  • خانه 

آقا حرف سیاسی نزن!(پاسخ رهبری) امام حسین(ع) رو سیاسی نکن"

13 تیر 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی

♨️قابل توجه اونهایی که توی هیئت‌ تا می بینند سخنران یا مداح مطلبی بصیرتی میگه اعتراض میکنند که :

آقا حرف سیاسی نزن، امام حسین(ع) رو سیاسی نکن”

خوب گوش کنند مقام معظم رهبری چی فرمودند…

اینجا

┄┅═✧☫ایرانِ‌بیدار☫✧═┅┄

「➜• @irane_bidar」

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

هیچ امر به معروفی بی اثر نیست❗️از امام حسین بی‌امکانات‌تر داریم مگه ؟

13 تیر 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی

🌹استاد #رحیم_پور ازغدی

🔻هیچ امر به معروفی بی اثر نیست❗️از امام حسین بی‌امکانات‌تر داریم مگه ؟

⬅️ ماجرای مردی که تا پای شهادت رفت ولی از یاری امام حسین دست برداشت، چون احتمال تاثیر نمی داد❗️

اين جا

#امام_حسین (ع)

#کربلا

#محرم

🌸کانال سبک زندگی

 @sabkezendegi_ivle

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

من با این همه گناه برای چی نماز بخونم ؟؟!!!

13 تیر 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی

🌹استاد ماندگاری 

🌼 من با این همه گناه برای چی نماز بخونم ؟؟!!!

اینجا

➖🤲➖🤲➖

کانال محراب (اقامه نماز جماعت) در شاد

┏━🍃🌷🍃━┓ 

shad.ir/mehrabenamazmedu

┗━💎🌷💎━┛

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خاطره محرم

13 تیر 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی

بسم رب الحسین
#به_قلم_خودم
#خاطره_محرم
کاش یک پویشی را هم راه می انداختید به اسم خاطره محرم تا خواهرانی که خاطراتی از کودکی شان در ایام محرم را دارند بیان می کردند.🏴
یادم می آید در روز عاشورا شربت آبلیمو آماده می کردیم و پدرم به هرکس که می رسید می داد یعنی مخصوص به افراد عزادار نمی داد، به هر کس که جلویش می آمد کودک و بزرگ به همه شان شربت می داد…🥛
خانه مان 🏡یک حیاط داشت با یک حوض شش ضلعی که در وسطش یک فواره بود , حوض را تمیز می شستیم و از آب پر می کردیم و فواره را باز می کردیم ،یک آرامش و حس بسیار زیبایی به خانه می داد…خصوصا وقتی روضه داشتیم… در حیاط کوچکمان فرش پهن می کردیم تا هرکس که دوست دارد در حیاط بنشیندچرا که همان دوران کودکی مادرم از اول محرم تا عاشورا مراسم روضه خوانی را در خانه مان برپا می کردند…. و برخی اوقات در نظرشان بود که ده روز باشد ولی به عشق مولا و سایر ائمه معصومین علیهم السلام دوازده و نهایتا به چهارده روز می رسید🤭 مادرم همیشه حس و حال عجیبی در این زمان ها داشت و خیلی ها می آمدند و کمک می کردند و در پایان مجلس ، آش 🍲می پختند و یک روز مانده به آخر، به آش پزی، همسایگان و اهل فامیل جمع می شدند و سبزی پاک می کردند …یک صفا و صمیمیت خاصی در بین همه برقرار بود که این صمیمیت و مهربانی در زمان کنونی کمی کمرنگ شده است… سادگی در نگاه و لحن و رفتار مردم موج می زد .خیلی مجلس ما بی آلایش بود و مهمانان اباعبدالله الحسین علیه السلام خود نیز بی آلایش و ساده بودند و با علاقه زاید الزاید الوصفی درمجلس حاضرمی شدند .
یک روز باران می بارید و روحانیونی که می آمدند برای مجلس کاملا خیس می شدند با لبخند می گفتند این مراسم شما یک مراسم دیگری است، یک معنویت خاصی دارد. سال ها بعد که از آنجا نقل مکان کردیم آن صفا و صمیمیت را همیشه در خواب هایمان شاهد بودیم و معنویاتی که آن روزها داشتیم ، هنوز هم که هنوز است با ما است یادم هست، در یک ماه از ماه هایی که مصادف با محرم بود و ما در خانه مان روضه خوانی داشتیم، پدرم از داربست افتاد و بدجوری آسیب دید اما مادرم حتی یک روز از این روضه خوانی را هم تعطیل نکرد، به روضه خوانی ادامه داد و به مدد الهی پدرم خیلی زود خوب شد و سلامت گشت…
ما از امام حسین علیه السلام ، اهل بیت علیهم السلام کرامت ها دیده ایم و عاشقشان هستیم نه به خاطر کرامتشان بلکه به خاطر بزرگی شان…
اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🤲🤲🤲

1751609449img_20250702_203758_336.jpg

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

امان از شیطان که در آخرالزمان بد جوری جولان می دهد...

13 تیر 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی

#به_قلم_خودم
#یه_تذکر

نکته ای که می خواهم بگویم همه خواهرانم می دانم که می دانند، اما بر خودم واجب می دانم که باز هم متذکر شوم چون خیلی از ماها در غفلت به سر می بریم …
حرف هایم را با یک مقدمه آغاز می کنم.
یک روزی یک فرد روحانی با همسرش تاکسی سوار شده بودند و یک مسیر را می رفتند …در بین راه راننده… یک خانمی رو هم خواست که برا صندلی عقب بردارد… روحانی پیاده شد و همسرش هم پیاده شد اول آن خانم سوار شد بعد همسر روحانی و بعد خود روحانی و در را بست… راننده رو کرد به آقای روحانی و گفت؛* حاج آقا ما به شماها اطمینان داریم اگر به شما اطمینان نداشته باشیم به چه کسی باید اعتماد کنیم در آن لحظه آقای روحانی حرف عجیبی زد که هنوز هم هنوز است در ذهن و فکر من همان حرف عجیب می چرخد و برایم رنگ و بوی خاصی دارد فرمود برادرم!!! من به خودم اعتماد دارم ، به این خانمی هم که سوار شد، هم اعتماد دارم ، اما به شیطان اعتماد ندارم
الان در روزگار ما هم شیطان که در آخرالزمان به سر می بریم خیلی جولان می دهد و می دانم که می دانید همه ما در معرض آسیب های او هستیم یکی از مواردی که به ما آسیب می رسد حضور دختران نوجوان و کودک بدون مادر در بین جمع مردان و پسران و.‌‌‌..است.علاوه برآن چون دختر کودک است، بعضا برخی از ما با دایی یا با پدربزرگش تنها می گذاریم به اسم اینکه مثلا می رویم یک جایی و زود برمی گردیم… یا در کوچه و بازار دخترانمان را نیمه لخت حاضر می کنیم ولو اینکه کودک هم باشند احساس می کنیم که مردان بیگانه و چه جوان و چه پیر نسبت به کودک هیچ حساسیت خاصی ندارند…
اما برعکس من بارها و بارها شاهد بوده ام که افراد پیری که به دختران کوچک طمع می کنند ولو در حد یک لمس ولو در حد حرف زدن با آنها😭
دیروز از یک جایی می آمدم دیدم یک پیرمردی جلوی دختر کوچکی راکه سوار دوچرخه بود گرفته است و دارد با او حرف می زند…و…. وقتی مرا دید کمی خودش را جمع کرد و …. دختر بسیار کوچک بود هیچ چیز نمی فهمید نمی دانم مادرش کجا بود من آنجا مادری ندیدم… فقط می خواهم بگویم حتی مادرانی که طلاق می گیرند و دخترشان به دست نامادری هم می افتد این نامادری هم باید خدا را در نظر بگیرد و وجدان داشته باشد و از این امانت الهی خوب مراقبت کند و بسیار مراقب باشد… که کودکان بسیار معصوم و پاک هستند ، آنها را در معرض دید شیطان قرار ندهیم و دوباره آن صحبت روحانی را تکرار می کنم من به خودم اعتماد دارم به این خانم بیگانه هم اعتماد دارم اما به شیطان اعتماد ندارم 👍

1751612331img_20250704_100906_999.jpg

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 44
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

یاری گر شهید ابراهیم هادی

وبلاگ نویسی را بهانه ای قرار دادم تا بگویم؛ گفتن و نوشتن تاثیر دارد، نباید نا امید شد...باید از حجاب بازهم گفت و نوشت...باید از حیا بازهم گفت و نوشت...باید از غربت امام زمان عج بازهم گفت و نوشت...از مهجوریت قرآن در زمان فعلی برای انس بیشتر باید همچنان گفت و نوشت... از شیطان بزرگ بودن آمریکا همچنان باید گفت و نوشت... از غاصب بودن اسرائیل کودک کُش... ازبحق بودن راه شهدا، از غربت خانواده های شهدای مدافع حرم.. از ... باید همچنان گفت و نوشت. تو کل بر خودش...

جستجو

موضوعات

  • همه
  • #به_عشق_مولاعلی
  • امام باقر علیه السلام
  • امام رضا عليه السلام
  • امام زمان عج
  • امام صادق علیه السلام
  • امام علی علیه‌السلام
  • بدون موضوع
  • به مقام شامخ بانو فاطمه ی معصومه
  • به مقام شامخ بانو فاطمه ی معصومه
  • جنگ
  • جنگ
  • جنگ
  • حدیث
  • حرف دل
  • خیانت
  • درس زندگی
    • روانشناسی و مشاوره
  • درس زندگی
  • دعا
  • رهبری
  • شعر
  • مرگ بر اسرائیل
  • معرفی روضه ی خانگی
  • معرفی موسسه تدبر در قرآن و سیره
  • معرفی و دانلود کتاب
  • مهارت خانه طلاب
  • نماز
  • پاسخ به شبهات
  • پاسخ به شبهات
  • یک آیه. یک نکته

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس